زن خوشگل چه کسیه؟ زنان همیشه جلو آینه می ایستند و دایم هیکلشونو ورانداز می کنند دماغشونو, لباشونو, و خلاصه همه جاشونو نگاه می کنند, الا درونشونو, و سعی می کنند رقابت با زنهای زیباتر از خودشونو الگوی رفتاری هر روز و هر شب خودشون کنند. اگر دختر هستند دنبال مورد ایده آلی برای ازدواج باشند و اگر متاهل باشند جذابیتشونو برای همسراشون بیشتر کنند. البته سلامتی, که به دنبالش زیبایی هم میاد خوبه ولی تا چه حد, آیا این زیبا یی که دایم برایش هزینه می کنیم, دغدغه ی فکری ما بشود می تواند تمام خوشبختی ما را در کنار همسرانمان تضمین کند؟ من ایمان دارم که به طور عموم به خصوص بین آقایان, در شرایط نرمال برای یک آقا, زیبایی صورت, بیشتر از زیبایی صورت خانمها در خوشبختی می تواند دخیل باشد, یک آقا بعد از زیبایی صورت یک خانم به دنبال { آرامش }, لطافت و متانت زن گونه ی یک خانم است. پس خانمها این قدر زور نزنید, به جای هدر دادن این همه انرژی کمی هم به ناهنجاریهای اخلاقی و روانی خود توجه کنید, که پایه و اساس هر زندگی اول سیرت انسانها و بعد, بعد ظاهریشان نهاده می شود. ( البته, ظاهر را هم نباید فراموش کرد ولی نباید دغدغه ی زندگی مان شود و به طور وسواس گونه به آن بپردازیم. )
زمانی که کلمه ی سلامتی را می شنویم به یاد جسممان می افتیم. اما من معتقدم سلامت شامل چهار بخش وجودی ما است, سلامت ذهن, جسم, و روح و روان. این چهار بخش زنجیروار به همدیگر وصل هستند, یعنی وجودشان به همدیگر وابسته است. سلامتی کامل زمانی به دست می آید, که این چهار بخش با هم و با هماهنگی منظم حرکت کنند. انسانهایی که دایم سر و صورت و ظاهر جسمشان را بزک می کنند و به طرزی وسواس گونه فقط بیرون وجودیشان را رنگ آمیزی می کنند, از سایر بخشها که بنیان و اساس ما را تشکیل می دهند غافلند و با ظاهری موقتن آراسته فریب خورده, گمان می کنند در سلامت کامل هستند, در صورتی که سلامتی از درون به دست می آید, تا درون را سالم نکنیم, سلامت بیرون و ظاهرمان موقت خواهد بود. ما تا چه حد از درون خود خبر داریم, تا چه حد با احساسات, ذهن, و روان خود آشنا هستیم. آیا با ذهنی بیمار که دایم به شکل خزنده و پنهان ما را به نزاع با خود, دیگران, و سرنوشتمان به ستیزه بر می انگیزد , و یا دایم در ذهنمان کینه ها و رنجشهایی را انبار کرده, آن را تقویت می کنیم و در نهایت روان را آشفته و روح لطیف را مورد آزار قرار می دهیم, سالم هستیم؟ گمان می کنیم هر چه به آراستگی ظاهریمان توجه بیشتر کنیم سالمتر هستیم . آیا فرصتی برای خود گذاشته ایم که خشمها, کینه ها, رنجشها, حسدها عصبانیتها, و هیجانات خود را مورد ارزیابی قرار دهیم و از خود بپرسیم چرا من این گونه رفتار می کنم و بعد ریشه ی این ضعفهای مخرب را شناسایی کنیم و بعد در پی درمان آن. کدامیک سلامتی ما را تضمین می کند؟.........
تو را شهوت و حرص و کین و حسد چو خون در رگانند و جان در جسد
هوا و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجه ی عقل, تیز
اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه سعدی
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت...
مسئولیت چیست و فرد مسئول چه کسی است ؟ زمانی که ما از مفهوم واقعی و حقیقی این واژه ها آگاه می شویم از کوچکترین واحد سلولی بدنمان تا اجتماع خانه و بعد بیرون از خانه فردی مسئول می شویم. من چه قدر در مقابل بدن و سلامتییم مسئول هستم؟ چیزی که به من داده شده است, به عنوان گیرنده ی آن چیز مسئول می شوم. اگر قدر سلامتیم را بدانم و چشم به رقابتهای کور با دیگران را نداشته باشم و نگاه به درون خود و زندگیم داشته باشم, آن وقت است که مسئولیتم را به نحو سالم به انجام می رسانم و با توجه به خود, هم به سلامتیم توجه دارم و هم به زندگیم, و فردی موثر می شوم . در خارج از منزل هم به همین ترتیب, اگر سهم خود را در نگهداری و برخورد صحیح از داده هایی که اجتماع به من داده در نظر گرفته و طبق قوانین انسانی عمل کنم, مسئولیت خود را در قبال جامعه خوب انجام داده ام. من (شخصا)اگر در خیابانی قدم بزنم که هر گوشه اش آشغالی ریخته است, حتمن به دنبال سطل زباله می گردم تا به خود م ثابت کنم یک انسان هستم و در قبال محیطی که هم اکنون به من مجالی داده است تا رویش پا بگذارم و قدم بزنم و به مقصدم برسم, مسئول هستم, من در قبال اطرافم اعم از جاندار تا بی جان مسئول هستم تا خللی به دور از قوانین انسانی به نظام هستی وارد نکنم, من در قبال فرصت زندگی که خداوند به من داده است مسئول هستم. اگر مسئولیتی که در قبال خودم, و هستی که به من داده شده را طبق قوانین انسانی به انجام برسانم, آن وقت لقب اشرف مخلوقات برازنده ی من خواهد بود.
روز دختر, یک مناسبتی هست که ما در واقع یادآوری می کنیم به دخترانمان محبت کنیم. بیشتر روی صحبتم با پدران و مادرانی است که صاحب دختر هستند. به راستی چقدر در تربیت دخترانمان موفق و کوشا بودیم اکثریت به مناسبت این روز بهترین کادوها از قبیل: گوشی موبایل ,لباسهای آنچنانی و یا حتا سفرهای پر خرج و الا آخر ....را می دهند؟ آیا از خود پرسیده اید چه قدر به عنوان هدیه بر نوع تفکر, اندیشه, و بینش دخترانمان جهت انتخاب صحیح و تصمیم گیریهای عاقلانه در زندگیشان هزینه کرده اید یا فقط مطابق آداب, آداب این روز را به جا می آورید؟ کدام هدیه ماندگار تر است...ای کاش آن قدر که به سایز چاقی , لاغری, کوتاهی بلندی, لباسهای گران قیمت مطابق مد روز ....بها می دادیم, طرز فکر درست و انسانی و محتوای عمیق بوددن را به دخترانمان آموزش و بها می دادیم.